یادداشت مشاور رسانه‌ای شرکت پخش جبرئیل: جرم «پایان‌ نامه» این بود که بیش‌تر از «جرم» دیده شد

در نوشته ای که در سایت کافه سینما در مورد فیلم پایان نامه با عنوان بالا درج شده بود نکات جالبی بود. اما نکته ی اولی که برای من جالب بود مقایسه ی آن با فیلم جرم بود. انگار بچه ی تنبل کلاس بخواهد ثابت کند نمره اش در کل بهتر از نمره نفر اول کلاس بوده. واقعیت این است که فیلم جرم فیلم بسیار ضعیفی است البته مطمئنا به مراتب بالاتر از فیلم پایان نامه قرار دارد.

نکته ی دوم در این بخش از نوشته مستتر است.

هر چند در همين روزهاي پرشور «پايان‌نامه» عده اي تلاش كردند با زدن انگ حمايت‌هاي خاص و ويژه از فيلم و يا ادعاي توزيع گسترده بليت نيم‌بها، اين استقبال مردم را زير سوال ببرند اما اين گروه فاشيستي به اين نكته توجه نكردند كه ادعاي توزيع گسترده بليت نيم‌بها در كنار فروش بالاي «پايان‌نامه» خود باعث مي‌شد كه ادعاي تهيه‌كننده فيلم درباره توجه گسترده مخاطبان ثابت شود. چرا كه اگر فيلم با بليت نيم‌بها به اين آمار فروش دست يافته در واقع با يك حساب سر انگشتي آمار واقعي فروش فيلم بسيار بالاتر خواهد بود.

در اینجا و یک جای دیگر نوشته ی مذکور آورده اند که چون فیلم به صورت نیم بها فروش رفته اگر تمام بها فروش میرفت میزان فروش آن از فیلم جرم بیشتر بود. این حرف مثل این است که بگوییم مثلا ماشین پراید فرض کنیم در فلان کشور خارجی خوب فروش نمیرود چون قیمت هفت ملیونی آن و معایب آن در مقابل یک مدل کره ای با همان قیمت ولی یکی دو حسن بیشتر و عیب کمتر فروش نرود و برای همین قیمت آن را نصف کنیم. طبیعتا سیل خریداران پراید ماشین کره ای را از گردونه ی رقابت حذف خواهد کرد( این یک مثال برای تقریب بیشتر به ذهن بود و الا شنیده شده است که پراید را با قیمت بسیار کمتر هم در افغانسان فلک زده و ویران هم عرضه کرده اند و باز رونقی ندارد خریدنش).با این فرض که یک میلیارد دلار فروش برود در یکسال نمیشود گفت اگر ماشین نازنین کاملا ساخت وطنمان را به قیمت واقعی می فروختیم دو برابر سود می کردیم.

چند بخش خواندنی دیگر متن مورد نظر را برای تفریح خوانندگان می آورم. 

سينماي ايران در چند سال اخير به جاي توجه به مخاطب گرفتار گيشه شده است و ميزان موفقيت يا ناكامي فيلم‌ها صرفا با توجه به فروش گيشه تعريف مي‌شود. تعريفي كه نتيجه‌اش در سال‌هاي اخير، سينماي ايران را از فيلم‌هاي فاخر به فيلم‌هاي به اصطلاح گيشه‌پسند رساند.

فيلم‌هايي كه براي فتح گيشه به هر ابزاري متوسل مي‌شدند. نتيجه اين حركت غير منطقي اتفاقي تلخ را براي سينماي ملي ايران رقم زد. تا آنجايي كه عوامل توليد سينما با استدلال فروش اين فيلم‌ها تلاش كردند به ذائقه مخاطب را هم تغيير دهند و جالب اينكه اين تغيير تا آنجا پيشرفت كه فيلم‌هايي را كه با مضمون‌هاي جدي و با نگاه به معضلات اجتماعي فرهنگي ساخته مي‌شدند از پيش شكست خورده اعلام مي‌كردند.( نوعی خودزنی مقاله نویس. زیرا همین فیلم هم با نیم بها شدن و طرح من درآوردی بلیط همسایه همین کار را کرده است.)

اما اين خط رسانه‌اي هم با فروش بالاي «پايان‌نامه» به ويژه در سينماهاي مركزي شهر با شكست روبه‌رو شد. فروشي كه نشان از استقبال طبقه متوسط از اين اثر سياسي داشت و اين درست همان خطي بود كه در ماجراي مقابله با فتنه شكل گرفته بود. چرا كه همگان به ياد دارند در آن روزهاي سخت هم همين طبقه متوسط به كمك نظام آمد و در برابر موج فتنه كه ريشه در برخي طبقه‌هاي خاص و آقازاده‌ها داشت، ايستاد.

اين ركورد آمار فروش روزانه براي «پايان‌نامه» در حالي رخ مي‌داد كه «جرم» در فروش كل نزديك به دو برابر «پايان‌نامه» فروخته بود. فروشي كه ناشي از شروع خوب «جرم» بود و مظلوميت و تنهايي «پايان‌نامه» در آغاز راه اكران.

....

«پايان‌نامه» در سالن شاهد 340 هزار تومان مي‌فروشد و كار «رامبد جوان» در سالن شيدا همان سينما با استقبال 200 هزار توماني مواجه مي‌شود.

آماري كه تصديق مي‌كند مخاطبان «پايان‌نامه» اقشار متوسط پايتخت هستند و اين ادعايي به حقيقت نزديك است؛ چرا كه مردم همين طبقه هستند كه سياست‌ورزي را با تمام وجود درك كرده‌اند و همواره نظام را در برابر فتنه‌ها يار بوده‌اند و مهم آنكه دريافته بودند كه «پايان‌نامه» فرياد رسوايي آقازاده‌هاست و آقازاده‌ها نمي‌خواهند مردم «پايان‌نامه» را ببينند. پس خودشان به تماشاي «پايان‌نامه» مي‌آمدند و پس از تماشاي آن، ديدن «پايان‌نامه» را به ديگران هم توصيه مي‌كردند.

....

در ميان اين استقبال روز‌افزون اما پيش از هر جلسه شوراي صنفي كه به صورت هفتگي برگزار شده و در آن با توجه به آمار فروش فيلم‌ها و آيين‌نامه‌هاي اكران، نسبت به ادامه نمايش فيلم‌ها تصميم گرفته مي‌شود، گروهي سعي داشتند با ترفندهاي رسانه‌اي از ابزار فشار سياسي بر اعضاي شوراي صنفي نمايش استفاده كنند تا بتوانند با پايان دادن به اكران «پايان‌نامه» سدي باشند بر بصيرت‌افزايي مردم.

....

«پايان‌نامه» با فروشي بيش از 240 ميليون تومان در شرايطي از اكران سرگروه برداشته شد كه كف فروش آن تنها 9 هزار تومان از 9 ميليون و 200 هزار تومان كم داشت كه چه بسا اگر براي هفت نفر آخري هم كه براي سانس آخر شب يكشنبه 5 تير به سينما آمده بودند بليط صادر مي‌شد و ميهمان سينما نمي‌شدند(!) چيز ديگري رقم مي‌خورد، ولي به هر ترتيب ديده شدن «پايان‌نامه» هنوز ادامه دارد و هم‌زمان با بعثت حضرت رسول (ص) اكران شهرستان‌هايش هم آغاز مي‌شود تا ثابت شود بايد راه روشنگري درباره فتنه‌ها در سينما ادامه پيدا كند، حتي اگر مافياي سينما، فاشيست‌هاي رسانه‌اي و آقازاده‌ها نخواهند.

------------------------------------------

نويسنده: هادي قبادي

مشاور رسانه‌اي شركت پخش جبرئيل

منبع: فارس

( بر گرفته از سایت کافه سینما )